اولین قدم های امیر علی
روز هشتم اردیبهشت از سر کار اومدم خونه باباحاجی اینا دنبال پسر گلم دیدم خودت با پاهای نازت داری میای سمتم و این اولین روزی بود که تو با میل خودت قدم برداشتی . روز دهم اردیبهشت گسر ناز من مثل مامانی انگشت اشاره اش را روی بینی اش می ذاشت و می گفت هیس. بهش می گم امیر علی مامانی می گه چی؟ امیر علی می گه هیسس اوایل اردیبهشت بود گفتم امیر علی مامان رو چند تا دوست داری ؟ گفت ده تا .
نویسنده :
سیده اکرم موسوی
19:13