اولین دعای امیر علی
سلام ديروز براي اولين بار به پسر قشنگم گفتم امير علي براي مامان دعا كن دو تا دستاشو برد بالا با صداي آهسته مثلا دعا كرد . آنقدر ذوق كردم كه ناگفتني. چند شب پيش هم برق ها را خاموش كرده بوديم بخوابيم امير علي نمي خوابيد من هم رهايش كردم و گفتم هر موقع دوست داشتي بخواب . چند دقيقه بعد نق و نوقي كرد با صداي بغض آلودي گفت ماماني م م .
نویسنده :
سیده اکرم موسوی
7:37