شیطونی های امیر علی
سلام این روزها امیر علی خیلی شیطون شده و خیلی شیرین. دیشب از روی مبل ها بالا می رفت و از روی دسته مبل خودش را روی صندلی می انداخت . گوشه چشمش هم خورد به میز وسط و کمی قرمز شد. کلمات را خیلی کبهم می گه مثلا من با ذوق داد زدم خدا اونم گفت خدا من با ÷درم صحبت می کردم می گفتم آقا اونم دنبال من می گفت آقا . این دو روز که تعطیل بود بعدازظهر ها می بردیمش پارک سرسره بازی می کرد و خیلی دوست داشت ولی از چمن می ترسه و تو چمن راه نمی ره.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی